مراقبه روزانه ۱۵ دی
انسان حقير ظاهري بزرگ بينانه به خود مي گيرد- اين از ترفندهاي " خود " است. هرگاه با چنين شخصي برخورد كردي بدان كه او در درون گرفتار عقده حقارت است. او عميقا رنج مي برد، زيرا احساس مي كند هيچ است اما نمي تواند به آن اقرار كند. مجبور است اين احساس خود را نه فقط از ديگران، بلكه از خودش نيز پنهان كند. مجبور است احساس حقارت خود را در ژرفاي ناخودآگاه اش مدفون كند تا از آن آگاه نباشد.
انساني كه براستي شادمان است چيزي براي پنهان كردن ندارد. او صريح و آفريننده است و از آنجا كه چيزي براي پنهان كردن ندارد گرفتار دوگانگي شخصيت نيست. شخصيتهاي دوگانه پيچيده و بغرنج هستند. تو نمي تواني خود را از دوگانگي شخصيت رها كني. همين كه اقدام به اين كار كني، خيلي زود شخصيت سوم نيز نياز پيدا خواهي كرد. بعد از آن به شخصيت چهارم، شخصيت پنجم و ... اين جريان تا بينهايت ادامه دارد. دروغ نخست به دروغي ديگر براي توجيه نياز دارد، دروغ دوم به دروغ سوم و الي آخر. كافيست يك دروغ كوچك بگويي تا براي توجيه آن هزار و يك دروغ ديگر ببافي. و اين دروغها نيز در جاي خود به دروغهايي ديگر احتياج خواهند داشت بطوريكه كاملا فراموش خواهي كرد كه چرا شروع به دروغ گفتن كردي و نخستین دروغي كه گفتي چه بود.
اما انساني كه شادمان است چيزي براي دروغ گفتن، پنهان كردن و لاپوشاني ندارد. او به شخصيت دومي نياز ندارد، زيرا ساده و بي رياست. متكبر و خود پرست نيست. ممكن نيست كه چنين باشد. نيازي به آن نيست. او چرا بايد متكبر باشد؟ او چنان شاد و خرم است كه همواره شكر گزار است. او متكبر و خود پرست نيست. از دنيا عصباني نيست. بابت همه چيز سپاسگزار است.
💢کانال ابرهای سپید
@Asepid
انسان حقير ظاهري بزرگ بينانه به خود مي گيرد- اين از ترفندهاي " خود " است. هرگاه با چنين شخصي برخورد كردي بدان كه او در درون گرفتار عقده حقارت است. او عميقا رنج مي برد، زيرا احساس مي كند هيچ است اما نمي تواند به آن اقرار كند. مجبور است اين احساس خود را نه فقط از ديگران، بلكه از خودش نيز پنهان كند. مجبور است احساس حقارت خود را در ژرفاي ناخودآگاه اش مدفون كند تا از آن آگاه نباشد.
انساني كه براستي شادمان است چيزي براي پنهان كردن ندارد. او صريح و آفريننده است و از آنجا كه چيزي براي پنهان كردن ندارد گرفتار دوگانگي شخصيت نيست. شخصيتهاي دوگانه پيچيده و بغرنج هستند. تو نمي تواني خود را از دوگانگي شخصيت رها كني. همين كه اقدام به اين كار كني، خيلي زود شخصيت سوم نيز نياز پيدا خواهي كرد. بعد از آن به شخصيت چهارم، شخصيت پنجم و ... اين جريان تا بينهايت ادامه دارد. دروغ نخست به دروغي ديگر براي توجيه نياز دارد، دروغ دوم به دروغ سوم و الي آخر. كافيست يك دروغ كوچك بگويي تا براي توجيه آن هزار و يك دروغ ديگر ببافي. و اين دروغها نيز در جاي خود به دروغهايي ديگر احتياج خواهند داشت بطوريكه كاملا فراموش خواهي كرد كه چرا شروع به دروغ گفتن كردي و نخستین دروغي كه گفتي چه بود.
اما انساني كه شادمان است چيزي براي دروغ گفتن، پنهان كردن و لاپوشاني ندارد. او به شخصيت دومي نياز ندارد، زيرا ساده و بي رياست. متكبر و خود پرست نيست. ممكن نيست كه چنين باشد. نيازي به آن نيست. او چرا بايد متكبر باشد؟ او چنان شاد و خرم است كه همواره شكر گزار است. او متكبر و خود پرست نيست. از دنيا عصباني نيست. بابت همه چيز سپاسگزار است.
💢کانال ابرهای سپید
@Asepid