📝📝📝
🔰
من خدا نيستم، من هيروهيتو هستم و بابت اشتباهاتم متاسفم!
📌 ژاپن تسليم شده بود، حاصل كار میلیون ها كشته و كشوری شبيه به يك مخروبه بود. با آنكه ژنرال مک آرتور در كشتی ميسوری امضای تسليم را از ژاپنی ها گرفته بود، اما با گذشت يك ماه از استقرار در پايتخت اين كشور هنوز امپراتور هيروهيتو را ملاقات نكرده بود. سرنوشت محاكمه وی و پايان دادن به سيستم امپراتوری يا بقای امپراتوری را بر عهده ژنرال مک آرتور گذاشته بودند.
📌 مک آرتور از مقامات ژاپنی خواست كه مقدمات ديدار از امپراتور را فراهم كنند. پاسخ ژاپنی ها منفی بود اما وقتي مک آرتور با عصبانيت اعلام كرد كه: "اين دستور ژنرال برنده به امپراتور بازنده است و ديدار بايد در دفتر من صورت بگيرد"، آنها هم كوتاه آمدند و مسوول تشريفات دربار را نزد مك آرتور فرستادند. شروط دربار اينها بود: " امپراتور خداست و كسی از مقامات دون پايه حق حضور در جلسه را ندارد، هيچ عكسی از ديدار گرفته نشود، و ژنرال آمريكايی اجازه دست دادن و لمس او را به خود ندهد"
📌 امپراتور كه وارد اتاق شد، مک آرتور با او دست داد و سپس شانه او را گرفت و به سمت عكاس نگهش داشت تا این عكس از او گرفته شود، امپراتور مقدسی كه ميليونها نفر به خاطر او به كام مرگ رفته بودند، حالا شبيه دانش آموزان مودب و حرف گوش كن شده بود. مذاكره پشت درهای بسته اتفاق افتاد. امپراتور در آن ديدار از جا برخاسته بود و در برابر مک آرتور تعظيم كرده و خواهش كرده بود به ملت او فرصت دوباره برخاستن بدهد و تنها او را مجازات كند. مک آرتور دست اورا گرفته بود و در نهايت كاري كرد كه نظام امپراتوری بدون محاكمه نماد ژاپن برقرار بماند تا ملت او با احساس اتحاد و الهام از نماد سنتی امپراتور، دوباره برخيزد. در عوض امپراتور بايد چند كلمه ساده را می پذیرفت: "من خدا نيستم، من هيروهيتو هستم و بابت اشتباهاتم متاسفم!"
📌 انتشار این متن که البته روایتی آمریکایی از یک واقعه تاریخی است، قرار نیست تطهیر رفتار آمریکاییها باشد. انتشار آن بیشتر برای بازنمایی حقیقت مکتوم در آن یعنی وجهی از یک تراژدی است که ملتی را به سمت نیستی می برد، اما با تصحیح اشتباه و استفاده از وجه وحدت بخش و تاریخی جایگاه امپراتور، به جای وجه خدایی؛ سرنوشت دیگری را برای یک ملت رقم می زند.
🖋 سهند ایرانمهر
#شعرومتن
✨
@AR_NOSRATI